کتاب فتح خون، روایت محرم؛
«فتح خون»، یک وقایع نگاری صرف نیست؛ نگارنده همزمان با رجوع به متون تاریخی-پژوهشی معتبر، از زبان یک راویِ معاصر با بیانی شاعرانه به تأویل وقایع عاشورا میپردازد و از شرح وقایع ظاهری راهی به باطن آنها میگشاید.
راوی در «فتح خون » از موضع یک انسان عارف سخن می گوید که زمین را آینه آسمان می بیند و به ظواهر کفایت نمی کند و می کوشد در مخاطبه با انسان امروز، او را از پوستة واقعه عاشورا فراتر برد و چشم باطنش را باز کند، تا بتواند عمق واقعه را دریابد.
یکی از مفاهیم مورد توجه نویسنده در این کتاب ، فرازمانی و فرامکانی بودن عاشورا و کربلاست . آوینی از «اصحاب آخرالزمانی امام عشق » سخن می گوید و از این که هر انسانی کربلایی دارد و عاشورایی . او واقعه عاشورا را نه فقط به مثابه یک اتفاق تاریخی ، که به عنوان یک حقیقت کلی می بیند که می تواند برای هر انسان و در هر زمان و مکان تکرار شود.
عشق نیز از مفاهیم محوری «فتح خون » است . آوینی به تأسی از عرفای بزرگ ، عشق را مدار و محور هستی می داند و امام را تجلی تام و تمام این عشق ، عشقی که عقل نیز «اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نبرد» آن را تصدیق می کند. در حقیقت الگوی شهید آوینی برای تفسیر و تحلیل واقعه عاشورا، همین عشق آسمانی است.
شهید سید مرتضی آوینی
باطن پاک، محل تابش انوار الهی است که چون بر قلب تابید، بر زبان جاری میشود و چون بر زبان جاری شد، سخنش از جنس دیگر است؛ در قالب دیگر است و از جهان دیگر.
شهید سید مرتضی آوینی عاشقانه میدید و آن گونه مینوشت که میدید ـ فاصلهای نبود بین دیده و دل ـ او انوار حکمتی را که از برکت تلاش خالصانه بر دلش تابیده بود، بر قلمش جاری ساخت، تا زنگار دیگر دلها را هم با آب آن بشوید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.