زندگی اصولی ؛
“زندگی اصولی” در مورد اصولی شدن خانواده ها در اثر مطالعه مبانی درس “اصول”ِ تدریسی در حوزه های علمیه است. در ابتدا مخاطب “کتاب زندگی اصولی” خانوادهی طلبه های حوزه علمیه بوده ولی تلاشکرده است با داشتن نثری سادهتر از نثر علمی مخاطب عام تری را در بر بگیرد.
در بخشی از “کتاب زندگی اصولی” میخوانیم:
در دروس اصول نالههایی بلند بود: «چرا اصول؟ اصلاً اصول چه مشکلی را بنا است حل کند؟ اصلاً قبول! حل مشکلات فقهی به جای خود، اما برای زندگی روزمره هم فایدهای دارد؟ و…» حال آنکه اصول یعنی اصول! مگر میشود بی اصول زندگی کرد؟
یک بار باید مباحث اصول را در متن زندگی و در خانواده دید. «اصول در خانواده» سرفصل شورانگیزی است! اصول را در منزل باید تمرین کرد. مانور اصولی شدن، از خانه باید آغاز شود و تا جامعه امتداد یابد. آن وقت است که اصول لذتبخش خواهد شد.[و زندگی اصولی میشود.]
کتاب زندگی اصولی برای آنها که تنشان به دروس و آدمهای حوزوی خورده است، مفید فایده خواهد بود خصوصاً خانوادههای محترمشان! شاید بارها کتابهای همسرشان را در حین جابهجایی و نظافت و گردگیری(!) گشوده باشند و حتی چند سطرش را به زحمت خوانده باشند. این اثر فرصتی است تا بدانند همسرشان چه میخوانده؛ باید روزی پرده از این اسرار فرو افتد و به فوائد این علوم دری باز شود. چرا آن روز، امروز نباشد؟! باید بدانند این مطالب را چه کاربردهایی است…
از آنجا که همسرشان در لابهلای اشتغالات علمی مجال تبیین این دروس زندگیساز را نداشته، این اثر نیابت این تکلیف بزرگ را بر عهده گرفته است و چه مغتنم که “زندگی اصولی”، علاقه به اصول و اصولی شدن را در خواننده ایجاد نماید. اصولی برای غواصی در بحار معارف اهلبیت و صید مرواریدهای بهجتآفرین آن…
کتاب زندگی اصولی برای خانوادههای اصولیون هم سهمی دارد و اگر بگوییم برای ایشان نوشته شده، سخنی به گزافه نگفتهایم. برای بهره بردن بیشتر آنها سعی بر سادهتر نوشتن بوده و با پاورقیها سعی شده تا مخاطبان گوناگون را با هم همراهتر کند تا عوامفهم و خواصپسند باشد ولی هرچه باشد اصول، اصول است و شاید در بخشی از اثر قدری سنگینی احساس شود. تنها تقاضای ما در همین ابتدای اثر این است که اگر جایی را متوجه نشدید، اصلاً نگران نباشید و به سرعت از آن نقطه ابهامخیز عبور کنید! اگر هم خواستید با خانواده اصولیتان گرمتر شوید، میتوانید آن را به صورت دوستانه(!) قدری مباحثه نمایید. البته باز هم تأکید میکنیم «دوستانه»!
در این میانه اگر دلتان قدری نرم شد، قدر همسر را بیشتر بدانید! اویی که روزگاری در این میدان سخت و نفسگیر دانش، مجاهدانه با همین مباحث دست و پنجه نرم میکند!
و راستی چه کار دشواری است این کار! آن هم در وادی علمی مانند اصول!
یک حرف خودمانی!
اگر قرار بود با خواندن این چند صفحه، عمق همه مطالب فهمیده شود پس چه نیازی به آن همه درس خواندن بود؟ فتأمل!
لابد باید یک فرقی بین شمای اصولنخوانده و همسر اصولخواندهتان باشد؟ مگر نه؟!
فرمول های “اصول”
در رشتههای ریاضی فیزیک میگویند باید با فرمول مسئله حل کنی. نباید به حفظ کردن فرمولها اکتفا کنی. تا مسئله حل نکنی، فرمولها را یاد نمیگیری.
اینجا هم همان حکایت است: «تا مسئله حل نکنی، فرمولها را یاد نمیگیری.»
شاید بعدها هم با خودت بگویی این فرمولها به چه دردی میخورد؟ اگر در حجره مدرسه هستی، سرت را از روی کتاب بلند کن! دور و برت را ببین! حتماً یکی دو نفر از قائلان به این سخن را خواهی دید! مواظب آینه روبهرویت هم باش! بگذریم …
حکایت ما حکایت آن شناگری است که ساعتها خودش را کنار استخر گرم میکند و تنی هم به آب نمیزند …
جهت مطالعه بیشتر:
چه حکایتی است بلند کردن سر از روی کتاب! و چه بابرکت است این کار که هم برای چشم خوب است و هم برای درک! شیخ انصاری رحمهالله وقتی اصول را مدرسهای دید و طبق قواعد آن به مسئله ولایت فقیه نگاه کرد، با توجه به قواعد اصولی ادله آن را قبول نکرد و دایره اختیارات فقیه را کم دانست، اما وقتی سر از کتاب بلند کرد و قرار شد زندگی اصولی شود یعنی در باب قضا، دید جامعه بدون ولایت فقیه اداره نمیشود. لذا اختیارات زیادی برای فقیه قائل شد که البته این خود یک نگاه اصولی بود که نظر ایشان را اینقدر متفاوت کرد. …
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.