کتاب”به خدای درختان انجیر”
«نمیدانم چرا از ابتدای سفر، یاد ابوذر را به همراه دارم:«ای ابوذر! تو تنها زندگی میکنی، تنها میمیری، تنها مبعوث میشوی و تنها وارد بهشت میشوی.»
و من تنها وارد بهشت شده بودم؛ شاید به همین اعتبار گفتم حالا که خیلی ها به نیابت از شهیدی آمده اند، من نایب الزیاره ابوذر میشوم! سنگ بزرگی است؟!
یاد ابوذر را با خودم دوباره به کوچه پس کوچه های کنار حرم امامین می کشانم. تا رسیدن به مقصود، دو سه دکانِ حجامت نظرم را جلب میکنند.
یکیشان نوشته است: «برای حشدالشعبی، حجامت رایگان است.»
میخواهم در را باز کنم و از حَجام بپرسم که چرا رایگان؟ اما خب! وضع فجیعی که از پشت شیشههای نه چندان شفافِ دکان(و نه مطب!) دیده میشود، مانعم میشود. راهم را میکشم و به سمت حرم میروم……
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.