زائره کوچولو

کتاب زائره کوچولو

زائره کوچولو که جدیدترین اثر حجت‌الاسلام سیّد علی‌اصغر علوی است سعی دارد آداب زیارت را با زبانی ساده و صمیمی روایت کند.
مولف این اثر که تاکنون موفق شده است خالق بیش از چهل و پنج اثر با محوریت معارف عاشورایی باشد؛ سعی کرده این توصیف و بیان را به گونه ای و با زبانی بیاورد که برای کودکان شنیدنی و جذاب باشد؛ و البته که بزرگترها هم میتوانند از این اثر و نوع مواجهه هایی که با مفاهیم زیارت دارد بهره ببرند!

این کتاب قرار است اولین جلد “از مجموعه کوچولوهای بزرگ” باشد.
زیارت در حال و هوای کودکی را با زائره کوچولو تجربه کنید!
این اثر به همت نشر سدید در زمستان ۱۴۰۲ منتشر شده است.

بخشی از کتاب زائره کوچولو

در بخشی از کتاب زائره کوچولو میخوانیم:
“آیا آدم بزرگا توی حرم کتاب‌بازی می‌کنن؟! آخه چرا؟!
من که دوست دارم بیشتر خود امامو ببینم و باهاش حرف بزنم.
امان از دست این آدم بزرگا که حواس آدمو پرت می‌کنن و نمی‌ذارن آدم درست زیارت کنه!
اصلاً زیارت آدم بزرگا یه جوره و زیارت ما بچه ها یه جور دیگه س!”

این اثر به طور مصداقی هم به بیان نمونه هایی پرداخته که نگاه تازه ای از زیارت به مخاطب هدیه دهد. مثلا در مورد مسجد کوفه و مرقد جناب مسلم اینگونه میگوید:
“مسجد کوفه خیلی بزرگ و قشنگه
آدم بزرگا شروع کردند با مُهرهاشون بازی کردن و مدام از این طرف به اون طرف مسجد رفتن
منم این بازی را خیلی دوست داشتم!
خیلی خوش گذشت…
بعدش هم اومدیم پیش دوست امام حسین
🍃🖤🍃🖤🍃🖤
آقای مسلم!
امام حسین خیلی شما را قبول داشت و شما را نماینده خودش کرد و فرستاد به کوفه.
من هم دوست دارم خیلی خیلی خیلی با امام حسین رفیق بشم.
یعنی میشه منم نماینده امام حاضر خودم بشم!؟
میشه سفارش ما را به امام حسین بکنید؟
🍃🖤🍃🖤🍃🖤
امروز با آقاجون رفتیم کنار ضریح آقای مسلم. (من توی آهنهای ضریح خودم و آقاجونم را نگاه میکردم! از بس مثل آینه بود. آقاجون هم برام دست تکون میدادند! چه قدر با حال بود! جاتون خالی بود!)
یهو دیدم آقاجونم داخل ضریح را نگاه میکنند و اشک میریزند…
خب منم دخترم…. نمیتونم اشکای بابام را ببینم.
دیدم دارند با خودشون چیزهایی میخونند که:
من داداش خودم، پسرعموم و کسی که خیلی قبولش دارم را برای شما فرستادم…
فکر کنم چیزهایی که روی اون پارچه روی ضریح بود را میخوندند. اینجور حدس میزنم…
🍃🖤🍃🖤🍃🖤
راستی! آقای مسلم!
شنیدم شما هم دختر داشتید!
دختر شما کجا بود اون وقت؟”