کتاب”روزی که شهید شدم”
معرفی کتاب:
کتاب”روزی که شهید شدم”زندگینامهی داستانی حیات با برکت و در عین حال پررنج شهید حسین حسن زاده و روایت شهادت اولشان از زبان خود ایشان و به قلم ابوالقاسم وردیانی است.
در زیر قسمتی از کتاب را بخوانید:
اگر حالم بد باشد، بهشت زهرا هم نمی روم و اگر حالم خیلی بد باشد، دعای ندبه را هم توی خانه می خوانم. وقتی می روم بهشت زهرا، نمی توانم وارد قطعه ی شهدا بشوم. یاد یارانی که رفتند و فکر این که چرا من ماندم، حالم را خراب می کند. همان نزدیکی می ایستم و فاتحه می خوانم. گاهی هم می روم قبرستان «چیذر» و امامزاده علی اکبر. هم محلی ها و هم بازی های دوران کودکی ام شهیدان خاتمی، خرّمی، عطاری مقدم، بختیاری، منتظری و چند نفر دیگر همه توی امامزاده علی اکبر هستند. دیدارشان حالم را بهتر می کند
گاهی از من می پرسند:
چرا برای تجدید قوا به آمریکا نمی ری و مدتی پیش پدر و مادرت نمی مونی؟
می گویم:
من همین جا و در کنار مردمِ خودم، توی خیابان هاشمی و خوش و توی درمانگاه تجدید قوا می کنم. دوست دارم همین جا بمیرم و همین جا، کنار دوستان و همرزمای شهیدم و تو خاک کشور خودم دفن بشم…
ابوالقاسم وردیانی –
سلام و درود من وردیانی هستم نویسنده کتاب روزی که شهید شدم. خواستم یادآوری کنم که قالب این کتاب تاریخ شفاهی نیست بلکه زندگینامه داستانی شهید دکتر حسین حسن زاده نمین است.
با سپاس سربلند باشید
@dmin –
سلام و عرض ادب
ممنون از توجهتون
اصلاح شد.