کتاب”بأی ذنب قُتِلَت”
معرفی کتاب:
این کتاب به شرح خاطرات شهید بهزاد همتی می پردازد . این شهید بزرگوار در سال 1336 در کرمانشاه به دنیا آمد و در کنار برادر بزرگترش بهروز یکی از وزنه های انقلاب در کرمانشاه بودند . او در سال 58 در رشته فیزیک دانشگاه رازی پذیرفته شد اما پس از انقلاب فرهنگی به دیواندره کردستان رفت و برای خدمت به محرومین به عنوان بخشدار دیواندره به ایفای وظایف خویش پرداخت اما به دست گروهک های ضد انقلاب ربوده شد و پس از تحمل شکنجه , با حلقومی بریده شده به دیدار معبود شتافت .
دوست و رفیقش شهید سید حمید محمدی نیز که شهردار دیواندره بود پیش از او توسط همین عناصر ضد انقلاب به شهادت رسید. شهادت این دو عزیز نشان داد که چگونه خون سنی و شیعه برای دفاع از استقلال و جمهوری اسلامی در هم آمیخته شد تا راه نفاق و نفوذ بسته شود.
در زیر قسمتی از کتاب را بخوانید:
روز سوم بالاخره گفتند جنازه ی بهزاد اطراف شهر دیواندره پیدا شده , بهزاد با تمام توان مشغول خدمت رسانی به مردم از قبیل ساخت حمام , مسجد, مدرسه, بلوار کشی و آب و برق رسانی بود .شرایط ناامنی هم حاکم بود به طوری که به منزل یکی از دوستان در آن طرف خیابان رفته بودیم ,
موقع برگشت باید از هر دو طرف امنیت را تامین می کردند تا ما بتوانیم به سرعت عرض خیابان را عبور کنیم من به خاطر پای مجروحم نمی توانستم سریع حرکت کنم بهزاد و سید حمید ( شهید محمدی ) زیر بغل های مرا گرفتند و به سرعت از عرض خیابان عبور دادند . سال 60 به اتمام رسید و وارد سال نو شدیم . من معاونت نیروی سپاه در سkندج را به عهده گرفتم و بهزاد همچنان در مسئولیت بخشداری در منطقه پر خطر دیواندره مشغول بود.
فروردین ماه 61 برای مرخصی به کرمانشاه رفته بودیم با هم به گلزار شهدای شهر رفتیم. بهزاد به من گفت یک دختر خوب برایت سراغ دارم اگر تصمیم به ازدواج داری تا معرفی کنم . پیشنهاد داد که مراسم عقدمان با هم برگزار شود. همانطور که در گلزار قدم می زدیم به قبر شهید وحید بروجردی رسیدیم که یک قبر خالی کنارش بود . بهزاد انگار آنجا پایش لرزید , توقف کرد و گفت حس خاصی دارم . بعدها که به شهادت رسید با تعجب دیدم که در همان قبر خالی خاکش کردند .
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.