كتاب”اگر هندوانه ميوه ممنوعه بود”
بلالی نیست جز غم دوری شما که آن را هم نمی توان گاز زد.
از اوضاع سفر برایتان بگویم که اوضاع بهداشت بسیار خوب است. همه جا برق انداخته وتمیز است و سرویس بهداشتی همزمان هفت نفر را سرویس می دهد. (گفتم از نگرانی در بیائید.)
از اوضاع غذا بگویم که ازعالی هم به رد است. الحق که باید دو ستاره تنگ اسم این زائر سرا چسباند. که هیچ جا با این مهارت نمی توانند از یک مرغ بیچاره انواع غذاها درست کنند. اول جوجه کباب، بعدچلو مرغ، بعدشینسل و بعد با مرغ های ناهار برای شب سوپ درست می کنند. که البته برای طبیعی جلوه دادن چند تائی استخوان داخل هر کاسه می اندازند، شاید هم برای تزئین باشد. البته در نظر داشتم که به ایشان پیشنهاد دهم تا با پودر استخوان های مرغ نان مخصوص تهیه کنند، که نشد. گفتم تزئیین یاد تزئینات دور شام افتادم که هر شب صمیمیتی بیشتر با آنها پیدا می کنم. چون هر شب پیازهای شب قبل را کنار غذا زیارت می کنم و تعلق خاطر عجیبی نسبت به آنها پیدا کرده ام که جای بسی قدردانی است که خدا اسراف کاران را دوست ندارد. نکته ای که نظر مرا جلب کرد؛ این بود که چقدر به سلامت ما اهمیت می دهندکه بیشتر از گوشت سفید استفاده می کنند تا گوشت قرمز. البته ازانواع گوشت سفید از جمله گوشت تازه جوجه یک روزه سه روزه… مرغ کوچک نیم چه درشت وخانگی، بازاری، کوچه بازاری….. و ما نیز عادت کرده ایم به طوری که شب آخر فقط به خاطر حفظ سلامتی کباب نخوردیم.
اگر از جو فرهنگی اردو جویا شده باشید فرهنگ سنج ماکه اِن به توان بی نهایت را نشان می دهد. همه دوستان در گروههای خود مشغول به کارند. بچه های گروه مستند که از درودیوارو کیف وکفش ولباس و درهنگام ورزش و نرمش وخارش وکوشش و…. فیلم وعکس می گیرند و بچه های طنز هم فقط دلهایشان را می گیرند ومی خندند چون فقط خودشان می فهمند که چه نوشتند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.